منوي اصلي
درباره ما
آرشيو
نويسندگان
پيوندها
پيوندهاي روزانه
كدهاي اضافه
طراح قالب
موضوع » <-PostCategory-> » ناراحتی شیطان درباره ی صدقه

 

 روزی حضرت رسول اکرم (ص) از شیطان پرسید:

ای ملعون!

چرا مانع از صدقه دادن می شوی؟

عرض کرد : ای رسول خدا (ص)!اگر اره ای بر سرم گذارند و مانند درخت اره ام

کنند ، برایم راحت تر از تحمل صدقه دادان اشخاص است.

حضرت فرمود : چرا از صدقه دادن مردم ناراحتی؟

شیطان گفت: در صدقه پنج خلصت است:

1-مال را زیاد می کند .

2-مریضان را شفا می دهد.

3-بلاها را دفع می کند.

4-صدقه دهندگان به سرعت از پل صراط عبور می کنند.

5-بدون حساب وارد بهشت می شوند و عذابی بر ایشان نیست.

رسول اکرم (ص)پس از استماع این سخنان از شیطان به او فرمود:

خدا عذابت را زیاد گرداند.

*****

شیطان در کمینگاه : ص 199 و او به نقل از : مواعظ العددیه

+ نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط m+a+h+s+a |
موضوع » <-PostCategory-> » ترس شیطان از شکوه علماء

 

روزی یکی از علمای اهل ریاضت به سوی مسجدی رفت و دید که

شیطان ملعون بیرون از درب مسجد ایستاده و گاهی پای خود را داخل

مسجد میی گذارد و چند قدمی با ترس پیش می رود و گاهی نیز با

شتاب بیرون می آید.گفت : ای ملعون ! چه می کنی؟

در اینجا چه می خواهی ؟ چرا رنگت پریده و لرزانی؟

برای چه گاهی پیش میروی و خود را داخل مسجد می کنی و باز با عجله

بیرون می روی و ترست از چیست؟

شیطان گفت : جاهلی در این مسجد در حال نماز است و شخصی

عالم هم در گوشه ی مسجد خوابیده است.

می خاهم این جاهل را وسوسه کنم و نمازش را باطل نمایم ولی می ترسم

که آن عالم بیدار شود زیرا هیبت آن شخص عالم مانع از این است تا من به مسجد

وارد شوم. 

آری ، شیطان حق داردکه حتی از عالم در هنگام خواب بترسد زیرا حتی خواب

عالم بهتر از نماز و عبادت جاهل و ارزش آن به مراتب بیشتر است.

---------------------------------------

برگرفته از : کتاب شیطان در کمینگاه ص 161 و 160

+ نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط m+a+h+s+a |
موضوع » <-PostCategory-> » عاقبت اهانت

بزرگی از علمای اسلام نقل می کند :

که پدر علامه ام را در خواب دیدم بدنش سالم بود اما لبهای او زخم دار و آلوده به

چرک و خون بود از آن مرحوم سبب زخم بودن لبهایش را پرسیدم و گفتم اگر کاری

از دست من بر می آید برای بهبود لب های شما بفرمایید.

در پاسخ گفتند : تنها علاج آن به دست مادر شماست.

زیرا هر وقت او را صدا می زدم چون نامش سکینه بود خانم سکو می گفتم و

او رنجیده خاطر می شد .

اگر بتوانی او را از من راضی کنی امید به بهبود دارم.

رفتم و این مطلب را به مادرم گفتم در جواب گفت : بلی پدر شما هر وقت مرا

می خواند از روی تحقیر می گفت خانم سکو و من سخت آزرده می شدم ولی

اظهار نمی کردم و به احترام ایشان چیزی نمی گفتم و چون فعلا گرفتار است

او را حلال کرده و از او راضی هستم و برایش دعا می کنم .

-----------------------------------------

منبع : داستان های شگفت انگیز شهید دستغیب ص 269-270

 

+ نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط m+a+h+s+a |
موضوع » <-PostCategory-> » eblic!

 

از ابن عباس نقل شده است که :

وقتی حضرت عیسی (ع) به پیامبری رسید

وسی  سال از عمر او گذشت ، روزی شیطان لعین در پشت بیت المقدس با آن

حضرت دیدار کرد و گفت:ای عیسی!تو آن بزرگی هستی که خدا تو را بزرگ و

باشخصیت آفرید و بدون پدر به دنیا آمدی!حضرت فرمود:بلکه بزرگی از آن کسی

است که مرا بدون پدر خلق کرد و همین طور حضرت آدم حوا را نیز بدون پدر و مادر

آفرید. شیطان گفت :

ای عیسی ! تو آن بزرگی هستی که خدا تو را به جایی

رسانده که در کودکی در گهواره سخن گفتی.عیسی فرمود:ای شیطان!بزرگی

مخصوص آن کسی است که زبانم را گویا کرد و گنگ ننمود و اگر می خواست می

توانست بدون زبانم کند.شیطان گفت:ای عیسی!تو کسی هستی که در خدایی و

بزرگی بجایی رسیده ای که با گل پرنده ای ساختی و در آن دمیدی و او جان گرفت

و به پرواز درآمد .

حضرت فرمود : بزرگی از آن کسی است که مرا آفریدهو آنچه را که من در او دمیدم

به پرواز در آمد.

شیطان گفت : تو در بزرگی به جایی رسیدی که مریض ها را شفا

می دهی .حضرت فرمود : بزرگی از آن کسی است که به اذن او شفا می دهم و

اگر او بخواهد خودم را نیز بیمار می کند.شیطان عرض کرد :تو آنچنان بزرگ وار

هستی که مرده را زنده می کنی.

حضرت فرمود : بزرگوار کسی است که به اذن او

مرده را زنده می کنم و ناچار او خودم را می میراند و خود باقی می ماند.شیطان

گفت : ای عیسی ! تو آن بزرگ و خدایی هستی که از دریا عبور می کند

بدون آنکه پاهایش تر شود و در آن فرو رود!

حضرت فرمود : عظمت از آن کسی است

که دریا را دربرارم رام کرد و اگر او بخواهد مرا غرق می کند .شیطان گفت : ای

عیسی تو آن کسی هستی که در آینده ی نزدیک از زمین و آسمانها و آنچه در

آنهاستبالاتر میروی و فوق همه ی آنها قرار میگیری و بجایی خواهی رفت که تدبیر

امور خلایق و تقسیم ارزاق آنان با توستحضرت فرمودند : 

حمد و ستایش می کنم

خدا را به وزن سنگینی عرش و به اندازه ای که آسمانها و زمین پر شود.وقتی که

شیطان در مقابل تمام سخنان خود ، جوابهای کوبنده و صریحی شنید راه خود را

گرفت و رفتتا به دریای سبز (؟) رسید و فکر کرد

که چیزی از خود ندارد و هر چه هست از خداست.

+ نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط m+a+h+s+a |
موضوع » <-PostCategory-> » پی ناموس مردم نرووووووووووووووووووووووووووووووو

 

حکایت کرده اند روزی حضرت عیسی (ع) از قبرستانی گذر کرد،

قبری را دید که آتش از او شعله ور است.حضرت عیسی (ع) دو رکعت نماز

به جا آورد و عصا بر قبر زد و قبر شکافت.

شخصی را در میان آتش دید!حضرت عیسی (ع) گفت : ای مرد چه کار کرده ای که به این عذاب

سخت مبتلا شده ای؟

آن مرد گفت:من مردی بودم که به دنبال ناموس مردم بودم و ____(سانسور) 

چون وفات کردم و مرا دفن کردند از حضرت حق خطاب رسید که او را بسوزانید.

از آن روز تا کنون مرا می سوزانند .

حضرت عیسی نگاهی کرد و ماری سیاه و عظیم الجثه را در قبرش دید.

پرسیدند:با این بیچاره چه می کنی؟

آن مار گفت:تا وی را دفن کردند از او جدا نشده ام همراه با زهری که اگر قطره ای از

آن وارد به رود نیل و فرات شود همه ی آب تبدیل به قاتل می شود.

شخص معذب از حضرت عیسی خواست تا برای او استغفار از خداوند طلب کند.

حضرت عیسی نیز از پروردگار طلب رحمت نمود.

خطاب رسید:هر که از پس زنان و دختران مردم رود ما او را عذابی کنیم که کس دیگر

را چنین عذابی نکرده باشیم.

اما چون تو از ما در خواست کردی،ما او را به تو بخشیدیم.

عیسی به آن مرد گفت:می خواهی زنده شوی و با من باشی؟

آن مرد گفت : یا روح الله عاقبت چه می شود؟

حضرت عیسی گفت : عاقبت مرگ است.

آن مرد گفت : نه نمی خواهم زیرا صد سال است که مرده ام اما تلخی جان کندن

در کام من است.

+ نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط m+a+h+s+a |


مطالب قبلي :

شیطان و زن پرهیزگار
داستانی واقعی و جالب از مرگ و عالم برزخ
نعره ی شیطان در روز عاشورا
ملاقات جنید بغدادی با شیطان
حادثه ای بس عجیب!
لباس های بهشتی
behesht
انواع درب های بهشت
توبه دربی از درب های بهشت
حضور شیطان هنگام فحش و ناسزای آدمیان
ناراحتی شیطان درباره ی صدقه
ترس شیطان از شکوه علماء
عاقبت اهانت
eblic!
پی ناموس مردم نرووووووووووووووووووووووووووووووو
ستم به حیوانات
اگر خدا جون بشر بود!
ضایع شدن شیطااااااااااااااان!!!!!
خانوم شیطان!
نتیجه ی محبت کردن به رسول خدا