یکی از شاگردان شیخ (رجبعلی خیاط) نقل می کند : سلاخی نزد جناب شیخ آمد و عرض کرد:

بچه ام در حال مردن است چه کنم؟

شیخ فرمود:بچه گاوی را جلوی مادرش  سر بریده ای.

سلاخ التماس کرد بلکه برای او کاری انجام دهد.

شیخ فرمود : نمی شود می گوید : بچه ام را سر بریده ، بچه اش باید بمیرد. 

کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی می فرمودند:

در اهمیت احسان به دیگران همین بس ، که خداوند فرموده است:

اگر من بشر بودم بیشترین کاری که انجام می دادم ، همانا خدمت به دیگران بوده

است. 

روزی حضرت علی (ع) برای انجام کاری ، یکی از غلامان خود را صدا

کرد.شیطان آن غلام را وسوسه کرد تا جواب آن حضرت را ندهد.

حضرت علی(ع)چندین بار او را صدا کرد اما جوابی نشنید!

حضرت به جست و جو پرداخت و دید که آن غلام پشت دیواری دراز کشیده

و مشغول خوردن خرماست!

ای غلام:صدایم را نشنیدی که جواب ندادی؟

غلام گفت:شنیدم!

حضرت فرمود:پس چرا جواب ندادی؟

غلام گفت: ای علی می خواستم تو را به غضب درآورم!

حضرت فرمود: من هم کسی را که به تو دستور داد تا مرا به غضب درآوری

به خشم می آورم.

من شیطانی را که به نام ((ابیض))است و تو را وسوسه کرد تا جوابم را

ندهی تا من نیز از روی خشم تو را مجازات کنم ، به غضب در میاورم.

سپس به غلام فرمود:من تو را در راه خدای بزرگ و منان آزاد کردم! 

((قویترین حربه ی شیطان که با آن می تواند آدمی را به چاه تاریک گمراهی کشانده و نور ایمان را در وجودش خاموش نماید، عصبانیّت نابجا است. مولای متّقیان امیرالمومنین (علیه السلام) در بیانی دلربا و روشنی بخش در این باره می فرماید: (لیس لإبلیس وهق اعظم من الغضب و النساء)4 ؛ برای شیطان سپاهی قویتر از زنان فاسد و غضب نیست.

بنابراین به هنگام بروز عصبانیّت باید کاملاً بر اعصاب خود مسلّط بوده و با تدبیر و اندیشه و با هوشیاری لازم، این آتش فاجعه آفرین را مهار نموده و به این وسیله شیطان را خلع سلاح نماییم تا این دشمن قسم خورده ی آدمی نتواند ما را از جادّه ی انسانیّت خارج و در مسیر حیوانیّت قرار دهد.

این یه کوچمولو از این آدرس کش رفته:www.tebyan.net))

مردی نادان به شخصی به نام ((شعبی))

که از دانشمندان مشهور و معروف زمان خود

بود،گفت:من مشکلی دارم که از شما می خواهم آن را حل کنید.

شعبی گفت:چه می گویی؟

آن مرد گفت:آیا شیطان زن دارد یا نه؟

شعبی یادش افتاد به آیه ی ((هو و ذریته ))

که در قرآنکریم برای شیطان و فرزندان او اثبات می فرماید.

لذا گفت:آری بچه دارد و چه بسا زن هم داشته باشد.

مرد ابله گفت:اسم زنش چیست؟

شعبی گفت:چه وقت من در مجلس عقدش بودم کهاسم زنش را نیز بدانم؟

تو مواظب باش شیطان از 

راهی که می خواهد از آن برتو مسلط شود

را بشناسی و آن را ببندی!  

شریخ طبرسی در امالی با استناد از امام علی (ع)روایت کرده است:

روزی مردی از انصار نزد رسول خدا مشرف شد و عرض کرد : یا رسوالله

هرگز نمی توانم دوری شما را تحمل کنم و هرگاه وارد منزل می شوم

به یاد شما می افتم و در همان حال از شدت شوق به مسجد باز می گردم

تا بتوانم جمال پر نور و محبت شما را ببینم تا از دیدن شما روحم آرام بگیرد

آنگاه وقتی که شما در بهشت در بالاترین درجه قرار بگیرید من چگونه می توانم

نزد شما بیایم؟در همان لحظات این آیه ی شریفه نازل شد:

و آنان که خدا و رسول را اطاعت کنند البته با کسانی که خدا  به آنها لطف و عنایت

کامل فرموده یعنی با پیامبران و صدیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد.

سپس رسول خدا این آیه را برای آن مرد انصاری خواندند و به او بشارت دادند.